به گزارش ایکنا از خراسانرضوی، محمدعلی انصاری، صاحب تفسیر مشکاة، در نشستی که محتوای آن از کانالهای مجازی منتسب به این مفسر قرآن کریم منتشر میشود، با موضوع «ساز و کار تقوا» اظهار کرد: در خطبه ۱۸۳ نهجالبلاغه، حضرت با بیانهایی موجز، استوار و ژرف، شیوهنامهٔ زندگیِ اهل تقوا را ترسیم میکنند. این فرازها از برجستهترین بخشهای نهجالبلاغه است؛ زیرا حقیقت تقوا را نه در قالب تعریفهای ذهنی، بلکه با دستورالعملهایی دقیق و تربیتی بیان میفرماید.
وی ادامه داد: حضرت، پس از اشاره به اینکه موعظههای شفابخش و سخنان بیدارگر فراوان است و مثالها و نشانههای عبرتانگیز در همهجا گسترده شده، شرط تأثیرپذیری از این معارف را پاکی دل، گشودگی گوش، عزم استوار و کنار رفتن پردهها از برابر عقل معرفی میکنند تا انسان، با نگاهی کلاننگر به دنیا و آخرت، در محضر حق زانو زند و آماده دریافت حقیقت تقوا شود. سپس فرمان الهی «فاتقوا الله» را یادآور میشوند و طریق تحقّق تقوا را با مجموعهای از بیانهای تربیتی تبیین میفرمایند.
صاحب تفسیر مشکاة بیان کرد: در آغاز، به اهمیت «شنیدن حق» اشاره میکنند؛ شنیدنی که غرور را میشکند و خشوع میآفریند؛ زیرا انسان تا گوش شنوا نداشته باشد، حقیقت را درست ادراک نمیکند و فهم و تحلیل او نیز به خطا میرود. پس از آن، پذیرش خطا و اعتراف صادقانه به لغزش، از نشانههای نخستینِ روح متقین دانسته میشود؛ زیرا انسانِ صادق در مسیر بندگی، اگر دچار خطا گردد، به سرعت متوجه خلل میشود، کوتاهی را میپذیرد و در جبران آن میکوشد.
انصاری افزود: در جان اهل تقوا، حزنی لطیف و ملایم حضور دارد؛ حزنی برخاسته از احساس مسئولیت، مراقبت و دغدغه پیوسته راه خدا. همان ویژگی که امیرالمؤمنین در خطبهٔ ۱۹۳ دربارهٔ مؤمنان حقیقی بیان فرمودهاند که دلهایشان اندوهگین و خواستههایشان سبک است و روحی مراقب و بیدار دارند.
وی بیان کرد: سپس به مراقبه دائمی اشاره میشود؛ حقیقتی که اساس سلوک اخلاقی و انسانی است. انسانِ مراقب، کوچکترین رفتار، کلمه و اندیشه خود را میسنجد و از خود میپرسد ریشه این فکر یا این رفتار چیست، چرا امروز چنین گامی برداشته، چه عاملی موجب این تندی یا لغزش شده است. پس از مراقبه، مرحلهٔ محاسبه فرا میرسد؛ آنگاه مشارطه، و سپس معاتبه نفس تا روح در مسیر استقامت یابد و کاستیها اصلاح شود.
صاحب تفسیر مشکاة تصریح کرد: حضرت، تقویت یقین را نیز از پایههای تقوا میشمارند. بسیاری از باورها چون شاخههای نازکاند که با نسیمی میلرزند؛ زیرا در دل رسوب نکردهاند. یقین با علم و معرفت و نیز با عبودیت و پایبندی عملی حاصل میشود؛ همان حقیقتی که قرآن کریم در فرمان «واعبد ربّک حتّی یأتیک الیقین» بیان کرده است. هنگامی که یقین استوار گردد، اعمال نیز سامان مییابد و انسان به مراتب عالی تقوا نزدیک میشود.
انصاری افزود: در ادامه، به ضرورت توجه به عبرتها اشاره میفرمایند. انسانِ اهل تقوا، نشانههای خدا را در حوادث روزگار میبیند و از کنار آنها غافلانه نمیگذرد. همچنین هشدارها و بیمدهیهای الهی را جدّی میگیرد و نسبت به خطرها و لغزشگاهها بیاعتنا نیست.
وی گفت: سپس ترک گناه و رعایت خطوط قرمز الهی را پایه اصلی این سیر معرفی میکنند. توضیح آنکه تقوا مرکب از فعل و ترک است، اما بخش ترک و اجتناب آنچنان اهمیت دارد که در بیانهای دینی به آن عنوان «ورع» داده شده و گاه ورع، برتر و اثرگذارتر از بسیاری از افعال مستحب شمرده شده است. حتی پیامبر اکرم(ص)، ماه رمضان را «ماه ورع از محارم الهی» توصیف کردهاند.
صاحب تفسیر مشکاة بیان کرد: پس از تحقق این مرحله، نوبت «اجابت» فرا میرسد؛ یعنی پاسخ مثبت و بیدرنگ به فرمان خدا. فرق است میان اجابت و استجابت. خداوند همهٔ دعاها را «استجابت» میکند، یعنی میشنود و مورد توجه قرار میدهد؛ اما «اجابت» هنگامی است که پاسخ الهی با خواستهٔ انسان هماهنگ گردد.
انصاری افزود: انسانِ متقی، در برابر فرمان خدا، پاسخ موافق میدهد و همه ابعاد زندگی خود را در مسیر الهی قرار میدهد. چنین انسانی میکوشد رنگ الهی را بر فکر، گفتار و رفتار خود بنشاند؛ زیرا هیچ رنگی زیبایی و ماندگاری «صبغةَ الله» را ندارد. حتی اعمال روزمره و طبیعیِ حیات، اگر با نیت قرب و خشنودی خدا سامان یابد، رنگ الهی میگیرد و نام این کیفیت، «إنابه» است؛ یعنی توجه و میل از هر چیز به سوی خداوند.
انتهای پیام