کد خبر: 4319868
تاریخ انتشار : ۰۹ آذر ۱۴۰۴ - ۰۸:۵۴

غیبت امام زمان(عج)؛ زمینه تحقق تمدن جهانی عدل

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم مشهد گفت: ظهور امام زمان(عج) صرفاً امری معجزه‌آسا نیست؛ غیبت ایشان فرصتی است تا ایمان حقیقی انسان‌ها آزموده و جامعه برای پذیرش حکومت عدل الهی آماده شود و پیروان با اصلاحگری، ظلم‌ستیزی و انتظار سازنده، زمینه تحقق یک تمدن جهانی مبتنی بر عدالت و توحید را فراهم کنند.

محمدجواد توکلی خانیکی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم مشهددر دوران کنونی که حکومت‌های جور و ستم بر سراسر جهان حکم‌فرما هستند و بی‌عدالتی، بسیاری از جوامع را درنوردیده است، ضرورت وجود منجی بیش از پیش احساس می‌شود. تنها حاکمان الهی قادرند عدالت کامل را در جامعه برقرار کنند و تحقق حکومت عدل الهی جز از طریق امامان معصوم ممکن نیست. با این حال، ما در عصر غیبت به سر می‌بریم و از نعمت حضور امام معصوم بی‌بهره‌ایم.

غیبت امام زمان(عج) به دورانی گفته می‌شود که ایشان از نظر مردم پنهان‌اند و حضور ظاهری ندارند، اما از نظر قلبی و علمی، زنده و هدایتگر امت هستند. این غیبت دارای حکمت‌های متعددی است که از آن جمله می‌توان به آزمون ایمان، آماده‌سازی جامعه برای ظهور و ضرورت تربیت فردی و اجتماعی اشاره کرد، امری که به تدریج حاصل می‌شود.

همچنین غیبت امام عصر(عج) آثار و برکات خاص خود را دارد؛ از جمله تقویت معنویت، تربیت اجتماعی و تحکیم انتظار. مؤمنان در دوران غیبت وظایف ویژه‌ای دارند که شامل حفظ ایمان و اعتقاد قلبی به وجود و هدایت امام(ع)، تلاش برای برقراری عدالت و اصلاح جامعه، و طلب ظهور است؛ امری که خود بخشی از ارتباط معنوی با امام عصر(عج) به‌شمار می‌آید.

با توجه به اهمیت این موضوع، محمدجواد توکلی خانیکی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم مشهد، یادداشتی در این خصوص در اختیار خبرنگار ایکنا خراسان‌رضوی قرار داده است که در ادامه می‌خوانیم؛

در خصوص فلسفه غیبت امام زمان(عج) نمی‌توان به یک نکته بسنده کرد، چرا که این موضوع شبکه‌ای به‌هم‌ پیوسته از حکمت‌های مختلف است که در متون دینی و کلامی به آن اشاره شده است. در اینجا لازم می‌دانم به دو سطح فردی و اجتماعی از فلسفه غیبت اشاره کنم.

از جمله حکمت‌های فردی غیبت، آزمونی است که بندگان باید از آن عبور کنند. ائمه اطهار تا امام یازدهم، علاوه بر فشارهای خلیفه، با زندان، تبعید و در نهایت شهادت روبه‌رو بودند. بنابراین بخشی از بشر، به نوعی، لیاقت درک کامل وجود ایشان را از دست داده بود. به نظر می‌رسد خداوند برای تضمین هدفی که به خاطر آن بشر را خلق کرده است، امام را غایب کرده تا مردم امتحان پس دهند. غیبت امام زمان(عج) به مثابه غربالی عمل می‌کند که مؤمن واقعی را از غیرواقعی تشخیص می‌دهد. انسان‌ها در مسیر زندگی خود، چه پیگیر وجود نازنین امام زمان(عج) باشند و چه در امور روزمره مشغول، درونیات و حقیقت اعتقادی‌شان آشکار می‌شود و سره از ناسره مشخص می‌شود.

در روایتی آمده است که خداوند آنچنان غیبتی قرار خواهد داد که جز کسی که در اعتقاد به امامت ثابت‌قدم باشد و در دعا برای تعجیل فرج توفیق یابد، نجات نخواهد یافت. بنابراین طبیعی است که چنین غیبتی ایمان حقیقی را از ایمان تقلیدی و کلیشه‌ای جدا می‌سازد.

از نظر فردی، غیبت امام سبب تعالی روحی و معنوی افراد می‌شود، زیرا انتظار فرج خود عبادتی است. انسان در این حالت تلاش می‌کند ارتباطی فراحسی با امام خود برقرار کند، از دایره مادیات فراتر رود و در عالمی متفاوت از تجربیات روزمره حضور یابد. این فرآیند با دعا، توسل و انجام وظایف دینی محقق می‌شود و بینش و منش دینی انسان را شکل داده و تقویت می‌کند.

در سطح اجتماعی نیز نکات مهمی وجود دارد. با توجه به اینکه ائمه در دوران خلفای جور همواره در معرض شهادت بودند، ضرورت داشت امام عصر(عج) در غیبت بماند تا بقای حجت الهی تضمین شود. خلفای جور از به شهادت رساندن ائمه ابایی نداشتند و امامان در اعصار مختلف با هتاکی، توهین، آزار و اذیت‌های متعدد روبه‌رو بودند و زندگی راحتی نداشتند. بنابراین غیبت امام عصر(عج) بهترین راه برای حفظ جان ایشان و استمرار هدایت الهی است.

ظهور امام زمان(عج) صرفاً امری معجزه‌آسا و ناگهانی نیست، بلکه مستلزم فراهم شدن زمینه‌ها و آمادگی مردم برای پذیرش ایشان است. غیبت فرصتی است تا کسانی که حکومت‌های سکولار و ظالمانه را تجربه می‌کنند، از درون بحران‌ها نیاز واقعی خود به امام را درک کنند. علاوه بر این، اگر امام در جامعه حاضر بودند، هر قیامی به ایشان منتسب می‌شد؛ غیبت سبب می‌شود قیام و انقلاب حضرت مهدی(عج) مستقل و الهی باشد و کسی تصور نکند که این جنبش ادامه حرکت‌های پیشین است. به عبارت دیگر، غیبت، استقلال نهضت مهدوی را تضمین می‌کند.

حکومت‌های جور در سراسر جهان بر گرده مردم سوارند و تا این حکومت‌ها نفی نشوند، امید واقعی به ظهور امام زمان(عج) شکل نمی‌گیرد. غیبت امام، یک آرمان‌شهر واقعی و اعتراضی دائمی در برابر نظام ظالمانه ایجاد می‌کند و مشروعیت آن را زیر سؤال می‌برد. وقتی آموزه‌های مهدوی را دنبال کنیم و ببینیم که حکومت‌های ظالم مخالف این تعالیم حرکت می‌کنند، طبیعی است که همراهی با آن‌ها ممکن نیست و هر همراهی موقتی، ناشی از اضطرار یا تقیه خواهد بود.

بنابراین، همه انسان‌ها منتظر منجی خواهند بود تا آنان را نجات دهد و مدینه فاضله تنها با ظهور امام زمان(عج) محقق می‌شود، زیرا فقط حکومت امام معصوم می‌تواند مسائل و مشکلات بشر را حل کند. اعتقاد به مهدویت اندیشه‌ای منفعل و دورافتاده نیست، بلکه فعال، امیدبخش و قدرت‌ساز است و می‌تواند موتور محرکی برای پویایی جامعه باشد. وقتی انسان بداند که امام زمان(عج) بر اعمالش ناظر است، از انفعال به پویایی حرکت می‌کند و در جامعه مهدوی آرمان‌گرا و هدفمند می‌شود.

پیروان امام زمان(عج) تلاش می‌کنند زمینه ایجاد یک تمدن جهانی مبتنی بر عدل و توحید را فراهم کنند و این آرمان، جهت‌دهنده تمام فعالیت‌ها و رفتارهای فردی و اجتماعی آن‌هاست. هر شغلی که انسان انجام می‌دهد، به مثابه آماده‌سازی برای این تمدن جهانی است. همان‌طور که انسان برای استقبال از یک مهمان عزیز، شرایط را فراهم می‌کند، مؤمنان نیز با آرمان‌گرایی و امید به ظهور حضرت مهدی(عج) زندگی می‌کنند و می‌کوشند در رجعت، بازگشتی افتخارآمیز داشته باشند.

ما امام زمان(عج) را قائم می‌شناسیم؛ به معنای قیام‌کننده در برابر ظلم. طبیعی است پیروان ایشان نیز باید خصلت ظلم‌ستیزی، امر به معروف و نهی از منکر داشته باشند و بدانند که تلاش برای اصلاح جامعه مورد تأیید امام زمان(عج) است. این عملکرد مثبت سبب می‌شود جامعه از وضعیت ناعادلانه موجود خارج شود. هرچند برخی افراد ممکن است با رذایل اخلاقی مانند حرص و زیاده‌خواهی دست و پنجه نرم کنند، اما در جامعه مهدوی، اصلاح‌گری و انتظار سازنده موجب می‌شود این خصلت‌ها کنترل و تعدیل شوند. بنابراین انتظار در جامعه مهدوی به معنای انفعال نیست، بلکه نوعی فعالیت هدفمند و اصلاح‌گرانه است.

انتهای پیام
خبرنگار:
لیلا قرایی
دبیر:
الهام حدادیان
captcha