حجتالاسلام والمسلمین مهدی شریعتیتبار، پژوهشگر دینی در گفتوگو با ایکنا از خراسانرضوی درباره «عدل در
آموزههای دینی» اظهار کرد: این مبحث قرآنی و حدیثی بسیار مورد تأکید و توجه قرار گرفته است. عدالت از نظر لغت به معنای «
وَضعُ الشَّیءِ فِي مَوْضِعِه» است و این یعنی هر چیزی و هر شخصی باید در جایگاه شایسته و مناسبش قرار بگیرد و نقطه مقابل این تعریف، ظلم است که مولوی در اینباره میگوید: عدل چه بود وضع اندر موضعش ظلم چه بود وضع در ناموضعش.
وی گفت: عدالت تقسیماتی دارد که یکی از آنها در حوزه زندگی انسان معنا میشود و شامل
عدالت فردی و اجتماعی است.
حضرت علی(ع) در نامهای به فرزندشان امام حسن مجتبی(ع) به نکویی اقسام عدالت فردی را بیان کرده و فرمودند: «
اجْعَلْ نَفْسَكَ مِيزَاناً فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ غَيْرِكَ؛ فَأَحْبِبْ لِغَيْرِكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِك وَ اكْرَهْ لَهُ مَا تَكْرَهُ لَهَا، وَ لَا تَظْلِمْ كَمَا لَا تُحِبُّ أَنْ تُظْلَمَ: خود را در آنچه ميان تو و ديگران است، ترازويى پندار، پس براى ديگران دوست بدار آنچه براى خود دوست دارى و براى ديگران مخواه آنچه براى خود نمىخواهى و به كسی ستم مكن همانگونه كه نمیخواهى بر تو ستم كنند».
یک پژوهشگر دینی با بیان اینکه علمای علم اخلاق، اصول ارزشها و فضائل اخلاقی شامل عفت، حکمت، شجاعت و عدالت را دانستهاند، افزود: پایبندی به عدالت از اصول اساسی و ارزشهای اخلاقی مهم در زندگی هر فرد محسوب میشود و با توجه به اینکه هر انسانی دارای قوههای فکریه، غضبیه و شهویه است، اگر درباره هر کدام از این نیروها دچار افراط یا تفریط شویم از مرز عدالت خارج و مرتکب ظلم شدهایم، در حالی که اگر رفتارمان بر پایه اعتدال باشد در محدوده عدل قرار گرفتهایم. حاصل اعتدال در این قوهها، حکمت، عدل و عفت خواهد بود و عمل به آنها معنای حقیقی عدل را در بعد فردی به تصویر خواهد کشید.
شریعتیتبار ادامه داد: عدل اجتماعی یعنی هر فرد در جایگاهی شایسته و بایسته قرار بگیرد و نظام اجتماعی با هر فرد به شایستگی برخورد کند. خداوند در آیه 90 سوره مبارکه نحل، «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى»، سه دستور و قانون صادر فرموده است. این دستورات از مهمترین احکام و قوانین هستند که باید برای قوام یک جامعه اسلامی رعایت شوند، بنابراین با توجه به صلاح جامعه اسلامی و رشد و بالندگی آن، عدل از مهمترین اهداف اصلاحی در آن جامعه است.
این پژوهشگر دینی افزود: درست است که برای هر شخص بهطور فطری سعادت شخصی خودش مهمتر است، ولی باید توجه داشته باشیم که این سعادت فردی در گرو صلاح و بالندگی جامعه است و این یعنی نمیتوان با فاصله گرفتن از جامعه به صلاح و رستگاری رسید. برای نمونه در جامعهای که فاسد است و ظلم و بیعدالتی وجود دارد، رسیدن به رستگاری دشوار خواهد بود و به همین دلیل در اسلام تأکید ویژهای به اصلاح جامعه شده و تلاشهای وسیعی در قانونگذاریها و تعلیمات دینی شده است. در تکالیف دینی و آموزههای عبادی مانند نماز، حج، روزه، خمس و زکات که برای انسان مقرر شده است، جنبههای اجتماعی نیز لحاظ شده تا انسان در شرایط اجتماعی شایستهای زندگی کند و به رشد و بالندگی برسد.
شریعتیتبار اظهار کرد: آیات و احادیثی نیز بر اهمیت این موضوع تأکید دارند و پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز فرمودند: «بِالْعدْلِ قامتِ السّماواتُ و الارْض: قوام آسمانها و زمین بر پایه عدل است» در آیه 7 سوره الرحمن آمده است: «وَٱلسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ ٱلمِيزَانَ: خداوند آسمان را بر افراشت و ترازو و میزان را قرار داد» که در آن منظور از ترازو و میزان همان قوانین عادلانهای است که در نظام الهی قانونگذاری شدهاند. در آیه 25 سوره حدید «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» نیز یکی از مهمترین اهداف و در واقع فلسفه بعثت پیامبران و نزول کتابهای آسمانی، تحقق قسط و عدل دانسته شده است و در نتیجه در یک جامعه اسلامی باید طوری برنامه ریزی شود که با برنامه ریزی نظام اجتماعی، هرکس به جایگاه شایسته و لایق خود برسد.
وی ادامه داد: امیرالمؤمنین علی(ع) نیز فرمودند: «ما رأیت نعمة موفورة إلا وإلى جانبها حق مضیع؛ کسی را ندیدم به مال و ثروت برسد، مگر در کنار آن، حقی پایمال شده بود» و «فَما جاعَ فَقیرُ إلّا بِما مُتِّعَ بِهِ غَنی وَ اللهُ تَعالَی سائِلُهُم عَن ذَلِکَ؛ هیچ فقیری در یک جامعه گرسنه نمیماند مگر به واسطه اینکه ثروتمندی از حق او بهرهمند شده است».
عدم رعایت انصاف سبب ایجاد ظلم اجتماعی میشود
وی با بیان اینکه عدالت در همه زمینههای علمی، اطلاعاتی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیره مورد تأکید قرار گرفته است، بیان کرد: اگر این مهم در هر کدام از این زمینهها آسیب ببیند، نظام اجتماعی مختل میشود. نقطه مقابل عدالت اجتماعی، ظلم و بیعدالتی است و با توجه به آنچه گفته شد ظلم اجتماعی زمانی است که افراد و آحاد جامعه، جنبههای انصاف را رعایت نکنند و مسائل به شیوهای پیش رود که انحصار اطلاعات و امکانات در دست قشری خاص قرار بگیرد که این مورد پیامدهای منفی بسیاری به همراه خواهد داشت. پیامبر گرامی اسلام(ص) در اینباره میفرمایند: «الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم: حکومت ممکن است با کفر باقی بماند ولی با ظلم باقی نمیماند».
این پژوهشگر دینی موانع تحقق عدالت اجتماعی را دو دسته دانست و گفت: بخشی از موانع آن، ناشی از جهل و ناآگاهی افراد نسبت به این ارزش و آثار مهم آن است و بخشی دیگر، هوی و هوسها و زیاده خواهیهای افراد است. در آیات 6، 7 و 8 سوره علق علت اصلی این طغیانها وسرکشیها، توهم استقلال و بینیازی انسان از خدا و جامعه دانسته شده است: «حقا كه انسان سركشى مىكند، همين كه خود را بىنياز پندارد» و با توجه به این آیه، آنچه که باعث پیوند انسان با جامعه میشود، نیازمندی انسان به خدماتی است که از دیگران به او میرسد.
وظیفه نظام اجتماعی؛ برخورد جدی با قاسطین
وی افزود: مهمترین مقدمه و زیر ساخت لازم برای برقراری عدالت اجتماعی این است که هر فرد ابتدا از خود شروع کند و با توجه به آیه 25 سوره حدید که کمی پیشتر به آن اشاره شد، وظیفه انبیاء و اولیای الهی، راهنمایی و آموزش تعالیم الهی است. آنها مبعوث نشدهاند که مردم را به اجبار به سمت عدالت هدایت کنند؛ بلکه این خود انسانها هستند که باید آن را بپذیرند و به آن عمل کنند که با توجه به این آیه، در مقابل عادلین که عملکنندگان به عدل هستند، قاسطین وجود دارند که مانع تحقق این ارزش میشوند و وظیفه نظام اجتماعی است که با آنها برخورد جدی کند.
شریعتیتبار با اشاره به اینکه انبیاء و اولیاء ما پرچمداران برقراری عدالت و دعوتکنندگان به این ارزش انسانی در جامعه بودهاند، گفت: از مصادیق بارز این پرچم داری، حکومت حضرت علی(ع) است که حتی در حق دشمنانشان نیز عدالت را رعایت میکردند. امیرالمؤمنین(ع) با توجه به اهمیت این موضوع در نامهای به یار باوفایشان مالک اشتر نیز فرمودند: «أَحَبَّ الاُْمُورِ إِلَيْکَ أَوْسَطُهَا فِي الْحَقِّ، وَأَعَمُّهَا فِي الْعَدْلِ، وَأَجْمَعُهَا لِرِضَى الرَّعِيَّةِ، فَإِنَّ سُخْطَ الْعَامَّةِ يُجْحِفُ بِرِضَى الْخَاصَّةِ، وَإِنَّ سُخْطَ الْخَاصَّةِ يُغْتَفَرُ مَعَ رِضَى الْعَامَّةِ؛ بايد كه محبوبترين كارها در نزد تو، كارهايى باشد كه با ميانهروى سازگارتر بوده و با عدالت دمسازتر و خشنودی مردم را در پى داشته باشد، زيرا خشم تودههاى مردم، خشنودى نزديكان را زير پاى بسپارد و حال آنكه، خشم نزديكان اگر تودههاى مردم از تو خشنود باشند، ناچيز شود.»
انتهای پیام