اهمیت مشورت در قرآن کریم
کد خبر: 4045047
تاریخ انتشار : ۰۶ فروردين ۱۴۰۱ - ۱۱:۱۰

اهمیت مشورت در قرآن کریم

مشورت نه تنها یکی از دستاوردهای حیات بشری، بلکه از آموزه‌های دین و نکاتی است که در سیره بزرگان دین اسلام جایگاه ویژه‌ای داشته است و آیات متعددی در قرآن کریم هم گویای این موضوع است.

مشورت قرآن کریمبه گزارش ایکنا از خراسان رضوی، مشورت نه تنها یکی از دستاوردهای حیات بشری، بلکه از آموزه‌های دین و نکاتی است که در سیره بزرگان دین اسلام جایگاه ویژه‌ای داشته است. آیات متعددی در قرآن کریم هم گویای این موضوع است که مشورت در امور مختلف چه آنها که به ظاهر کم اهمیت هستند و چه آنها که در واقع پر اهمیت، از ارکان تدبیر اسلامی و تفکر عقلایی است که قطعا منطبق بر آموزه‌های دینی هم قرار دارد و در روایات و سیره ائمه‌ اطهار(ع) هم می‌توان این رویکرد را دید.

خداوند در آیه 159 سوره «آل‌عمران» خطاب به پیامبر گرامی‌، چنین می‌فرماید: «وَ لَوْ کُنْتَ فَظّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی اْلأَمْر؛ و اگر خشن و سنگ دل بودی، از اطراف تو پراکنده می‌شدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب و در کارها با آنها مشورت کن.»

خداوند عزوجل در این آیه، از پیامبر(ص) می‌خواهد که در کارها با آنان مشورت کند، اگر چه در واقع خداوند با این بیان خواسته است از پیامبرش تقدیر و تشکر کند و بر این کار خوب و پسندیده‌اش صحه بگذارد. علامه طباطبایی(ره) می‌فرماید: «خداوند در این آیه، این سیره حسنه و پسندیده پیامبر(ص) را امضا کرده است، چراکه آن حضرت پیش از نزول آیه، با یاران خود مشورت می‌کرد و در کار جنگ احد نیز با آنان مشورت کرده بود، درحالی که این آیه از جمله آیاتی است که در خصوص جنگ احد بر پیامبر(ص) نازل شده است.»

خداوند متعال در آیه 38 سوره «شوری» نیز در ستایش مؤمنان، به برخی از کارهای خوب آنها اشاره فرموده و چنین می‌فرماید: «وَ الّذینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى‏ بَیْنَهُمْ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ؛ کسانی که دعوت پروردگارشان را اجابت کرده، نماز را برپا می‌دارند، کارهایشان با مشورت در میان آنها انجام می‌گیرد و از آنچه به آنها روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند.»

علامه طباطبایی(ره) در ذیل آیه مبارکه می‌فرماید: «این آیه اشاره دارد که آنان اهل رشد و رسیدن به واقعیت هستند.» پس معنی آیه چنین است: «عزم، اراده و تصمیم مؤمنان برای انجام کاری، در پی شورایی است که در بین خود دارند.»

با کنار هم نهادن این دو آیه، به روشنی دو نکته را می‌توان دریافت: نخست اینکه پیامبر(ص) به شور و شورا و مشورت، اهمیت می‌دادند و خداوند کار او را ستوده و از آن راضی بوده است. ثانیاً، مؤمنان اهل رشد نیز براساس شور و مشورت با یکدیگر به کاری اقدام می‌کنند. بنابراین اگر ما نیز به دنبال رشد و تکامل و پیشرفت در زندگی باشیم، باید همانند پیامبر(ص) و مؤمنان عمل کنیم.

چرایی مشورت پیامبر(ص)

ممکن است به ذهن برخی این سؤال بیاید و بپرسند که مگر در پیامبر خدا (ص) ـ العیاذ بالله ـ نقصی بوده است که با مشورت با دیگران، کامل می‌گشت و چگونه پروردگار به او دستور مشورت داده، در حالی که وی کامل‌ترین فرد عالم خلقت، بهترین انسان از نظر فکر و اندیشه، عاقل‌ترین انسان عالم وجود، تدبیر و تصمیم او محکم و رابطه او با خدا پیوسته برقرار بود و فرشتگان برای آوردن وحی بر آن حضرت نازل می‌شدند؟!

بدون تردید این دستور برای خرسندی دل و تألیف قلوب مسلمانان و بالا بردن مقام یاران آن حضرت بود و اینکه امتش در این کار به وی اقتدا و از  او پیروی بنمایند. بدین جهت مشورت را در کارهای خود عیب و نقص ندانند، همچنین آنان را بدین کار امتحان و آزمایش نموده تا خالص از ناخالص جدا گردد.

مشورت در سیره پیامبر(ص)

گفتیم که خداوند دستور مشاوره به پیامبر(ص) داده بود و او براساس همین فرمان، با مسلمانان به مشورت می‌پرداخت که نمونه‌های آن در کتاب‌های سیره و تاریخ فراوان نقل شده است.

نمونه اول در جنگ بدر بود. واقدی در تاریخ خود درباره مشورت پیامبر(ص) در جنگ بدر می‌نویسد: گویند پیامبر(ص) همچنان به راه ادامه می‌داد. چون به نزدیکی بدر رسید، از آمدن قریش آگاهی یافت و سپاه را از آمدن قریش آگاه کرد و با مردم مشورت کرد و نظر ایشان را پرسید، از جمله مقداد برخاست و گفت: ای رسول خدا! برای انجام فرمان الهی برو! ما همراه تو هستیم. به خدا قسم، ما به تو سخن بنی‌اسرائیل به پیامبر‌شان را نمی‌گوییم که طبق آیه 24 سوره مائده، گفتند: «فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبّکَ فَقاتِلا إِنّا هاهُنا قاعِدُونَ؛ تو و خدایت بروید و خودتان جنگ کنید و ما اینجا درنگ کنندگانیم». بلکه می‌گوییم: «تو و خدایت بروید و جنگ کنید و ما نیز همراه شما جنگ می‌کنیم.»

پیامبر(ص)، برای مقداد آرزوی خیر کرد. آن گاه باز هم فرمود: ای مردم! آرای خود را بگویید. و مقصود آن حضرت، انصار بودند. سعد بن معاذ برخاست و گفت: من از سوی انصار جواب می‌دهم. ای رسول خدا! گویا منظور تو ما هستیم؟ حضرت فرمود: آری. گفت: ممکن است شما برای انجام دادن کاری، با وحی الهی از کار دیگری منصرف شوی و به هر حال، ما به تو ایمان آورده و تو را تصدیق کرده‌ایم و گواهی می‌دهیم که هرچه آورده‌ای و بیاوری، حق است و پیمان‌های خود را به تو تقدیم داشته‌ایم که بشنویم و فرمان‌برداری کنیم. ای رسول خدا! حرکت کن و سوگند به خداوندی که تو را به حق فرستاده است، اگر پهنای این دریا را طی کنی و در آن فرو روی، همه ما با  تو خواهیم بود و آن را خواهیم پیمود، حتی اگر فقط یک نفر از ما باقی بماند!

چون سعد از رایزنی فراغت یافت، پیامبر(ص) فرمود: در پناه برکت الهی حرکت کنید که خداوند یکی از دو طایفه (کاروان یا قریش) را به من وعده فرموده است. سوگند به خدا، گویی من هم اکنون به کشتارگاه‌های ایشان می‌نگرم.نمونه دوم در جنگ احد بوده که در تاریخ ثبت شده است.

منابع:

آل عمران/159،  المیزان فی تفسیر القرآن، ج4، ص56. شوری/38، المیزان، مائده/24، مغازی واقدی، صفین، نصربن مزاحم، بحارالانوار، قصه کربلا، امالی طوسی،  غررالحکم، امالی صدوق، علل الشرایع

انتهای پیام
captcha