به گزارش ایکنا؛ نهمین همایش بینالمللی «فلسفه دین معاصر» امروز، 9 خردادماه با سخنرانی جمعی از پژوهشگران و اندیشوران به صورت مجازی برگزار شد. محمد سعیدیمهر، پژوهشگر و مدرس فلسفه در این نشست به تحلیل و بررسی وضعیت فلسفه دین و پژوهشهایی که حول محور فلسفه دین انجام میشود پرداخت که در ادامه متن آن را میخوانید؛
در اینجا مایلم بر روی بحث پژوهش تمرکز میکنم. به نظر بنده وقتی صحبت از پژوهش است باید توجه کنیم که یکی از پیشنیازهای پژوهش موفق در هر حوزهای و خصوصاً در حوزه فلسفه دین، آموزش متناسب است و آموزشی است که بتواند زمینه را برای پژوهش مناسب آماده کند و ما معمولا در خیلی از حوزههای فلسفه به خصوص در سطح تحقیقات دانشجویانی که میخواهند در مقاطع ارشد و دکتری دست به کار تالیف مقاله و ... بزنند، این مشکل را داریم. شخص محقق دوست دارد در یک حوزهای پژوهش کند و مطالعهای میکند، اما یا توجه ندارد و یا توجه دارد که ورود در این حوزه به عنوان یک محقق که میخواهد دستاوردهای تحقیقی داشته باشد، پیشنیازهایی دارد که باید آنها در ابتدا تأمین شوند.
رشتههای فلسفههای دین در دو مقطع ارشد و دکتری در سالهای اخیر در برخی از دانشگاهها راهاندازی شده و دانشجویانی که از ارشد شروع میکنند کمتر این مشکل را دارند چون واحدهای آموزشی در مباحث فلسفه دین گذراندهاند و حداقلها را سپری کردهاند. برخیها دانشجوی فلسفه اسلامی و یا فلسفه غرب هستند و میخواهند موضوعی را در فلسفه دین انتخاب کنند که کمتر با مشکل مواجه هستند.
دو سیستم در غرب وجود دارد؛ در آنجا دانشجوی دکتری تعدادی واحد را میگذراند و وقتی وارد مقطع دکتری شد کار اصلیاش از ابتدا انتخاب موضوع و شروع کار رساله دکتری است. در برخی از دانشگاهها نیز این تعریف شده که حتی اگر دانشجو وارد شد و الآن صرفا باید پژوهش کند، این امکان هست که استاد راهنما واحدهایی را معرفی کند تا پیشنیازهای دانشجو برطرف شود. در سیستم آموزشی ما این انعطاف وجود ندارد و به مشکلاتی برخورد میکنیم. گاهی اوقات که یک محقق آزاد میخواهد وارد پژوهش در این رشته شود نیز بعضا بیتوجهی به این مسئله وجود دارد که باید این پیشنیازها تامین شده باشد.
مثلا بخشهایی از مباحث فلسفه دین با رویکرد تحلیلی است و در مسئله شر و برهانهای وجود خدا نیاز به بحثهایی داریم که در متافیزیک و یا منطق مطرح میشود. یا مثلا بخشی از بحثها مانند همین بحث شر را داریم و تاکید میکنم برای ورود مناسب در عرصه پژوهش، محقق باید توجه داشته باشد که همین طور بدون عِده و عُده وارد نشود و توجه داشته باشد که باشد به مبانی که چهبسا در حوزه خارج از فلسفه دین مطرح میشود، در حد مورد نیاز اشراف داشته باشد. یکی از مشکلاتی که فیالجمله وجود دارد همین است که در مورد همه حوزهها میتواند مطرح باشد اما در فلسفه دین میتواند مضاعف باشد.
این علوم به تعبیری که گاهی اوقات داخل کشور به کار برده میشود، علوم مصرفکننده هستند؛ یعنی اینکه درست است که وقتی وارد فلسفه دین میشویم اسمش فلسفه دین است و توقع داریم با فلسفه روبهرو باشیم و نه با فیزیک و ریاضیات و ... ، اما مسئله این است که نوع و سنخ مسائل فلسفه دین با رویکرد تحلیلی به گونهای است که در بسیاری از موارد این مباحث را پیشفرش میگیرند و این کار را برای الهیدان و فیلسوف مشکل میکند؛ لذا خیلی از افرادی که در خارج از کشور موفق هستند، به این دلیل است که در دوران تحصیل ریاضی و یا فیزیک خواندند و با رشتههای دیگر نیز آشنا هستند که یک نکته مهم است.
معضل دوم که طبق تجربه برای بنده و اطرافیان و دانشجویان مطرح شده است، مشکل موضوعیابی یا مسئلهیابی است که کم و بیش همه ما شنیدهایم که دانشجو به ما مراجعه میکند و درخواست موضوع میکند. این نیز یکی از گرههایی است که وجود دارد. همچنین این مشکل با محور قبلی نیز مرتبط است؛ چون بخشی از اینکه ما در یک مقعطی که علاقه داریم تحقیق کنیم اما مسئلهای برای تحقیق نداریم به این برمیگردد که پشتوانه آموزشی درست نبوده است؛ یعنی یک آموزش معیار و درستی در مقطع قبل از تحقیق وجود نداشته است. وقتی یک دانشجوی ارشد و دکتری واحدهایی را میگذراند، توقع این است که از مجموع این واحدها کمکم چند مسئله در ذهنش شکل بگیرد و بعداً یکی از موضوعات را به عنوان موضوع تحقیق انتخاب کند.
یک بخش از این معضل به سیستم آموزشی برمیگردد که آموزش طوری این بحث را مطرح نمیکند که استاد گوینده محض نباشد و در خلال گفتوگوهایی که در کلاس صورت میگیرد، بشود موضوعاتی را شکل داد. مسئله به نظر بنده کم نیست اما معیارهای مختلفی وجود دارد و برخی از این معیارها نیز شخصی هستند که نمیتوانیم در آنها دخالت کنیم و عمده آنها نیز علاقه است که علائق هم مختلف و متنوع است. گاهی اوقات نیز معیارهای غیرشخصی وجود دارد. برخی اوقات وقتی افرادی میخواهند تحقیق کنند دغدغههای دینی دارند؛ چون احساس میکنند جامعه دینی از آنها طلب میکند تا در تحکیم مبانی دینی بکوشند. به نظر بنده در حوزه فلسفه دین ما خیلی در یافتن موضوع نباید دچار مشکل باشیم؛ چون اگر موضوع ناظر به سنت ما باشد مباحث زیادی داریم که کار نشده است و یا میشود برخی مسائل را بازخوانی کرد و از این حیث دست ما باز است. در حوزه مباحث غربی نیز میبینیم که مقالات جدید تولید میشود و اگر آن پشتوانه فراهم باشد با یک مقدار دقت و جستوجو موضوعات خوبی را میشود طراحی کرد.
یکی دیگر از مشکلات این است که گاهی اوقات موضوع خوبی نیز مطرح میشود، اما نهایتا خروجی کار خوب نمیشود و ممکن است بهترین موضوع را به یک کسی بدهید که توانایی ندارد و کار خراب میشود و یا یک موضوعی که به نظر جذاب نیست دست کسی داده شود که به کار مسلط است و میتواند آن را پرورش دهد. پرورش مسئله یک فنی است که باید در کار پژوهشی این را دنبال کنیم و این فن را بیاموزیم. برخی کارهای غربی این طور است که ایده اولیه آنها جزئی و خاص است اما با پروراندن موضوع به نتایج بزرگی میرسند. بنابراین اگر موضوعی به کسی داده شود که فن پرورش موضوع را ندارند نمیتواند کاری انجام دهد، اما در برخی موارد انسان میبیند ماحصل یک مقاله و یا کتاب، مطلبی است که در ابتدا مفصل نیست بلکه محقق توانسته آن را پرورش دهد و این را به یک تحقیق جذاب تبدیل کرده است.
انتهای پیام