به گزارش ایکنا؛ نهمین همایش بینالمللی «فلسفه دین معاصر» امروز، 9 خردادماه با سخنرانی جمعی از پژوهشگران و اندیشوران به صورت مجازی برگزار شد. در ادامه متن سخنان امیرعباس علیزمانی، استاد دانشگاه تهران در این همایش را میخوانید؛
آشنایی من با فلسفه دین به دهه 70 برمیگردد و اولین آشنایی که پیدا کردم از طریق شرکت در کلاسهای فلسفه دین بود که با عنوان انتظارات بشر از دین تشکیل میشد. در آنجا با بحثی در این زمینه مواجه شدم و به تبع آن تعارض علم و دین را پیگیری کردم و علاقهمند شدم و به اهمیت زبان دین و علم و دین در مواجهه با سنت و مدرنتیه علاقهمند شدم. البته پیش از این دغدغه من مواجهه عقلانی با سنت و مدرنیته بود؛ اینکه چطور میتوانیم مدرن باشیم و بتوانیم از سرچشمه خود نیز بهره بگیریم. در دوره ارشد رساله خود را با عنوان زبان دین نوشتم و وقتی این بحث را نوشتم تعداد منابعی که در اختیار داشتیم بسیار اندک بود و منابع کمتر در دسترس بود و بسیاری هم در این زمینه سوءتفاهم داشتند و بنده را نیز منع میکردند.
حلقهای با برخی از دوستان تشکیل شد و مباحثی را در این زمینهها بر اساس متون دنبال میکردیم و بعدها بنده در دوران دکتری خود زبان دین را کار کردم و از بین مباحث به بحث سخن گفتن از خدا پرداختم. در حقیقت دوره آموزشی بنده به دلیل آشنایی با اساتیدی که بحثهای فلسفه دین را تدریس میکردند، طوری بود که ما با این سنت آشنا شدیم. در جوی که وجود داشت، متن فلسفه دین و و آثار دیگری خوانده میشد و مورد بحث قرار میگرفت. در دوران آموزش ما درگیر مسائل ایران هستیم و مباحث فلسفه دین با صبغه ایدئولوژیک مطرح میشود و یکی از آسیبها آمیخته شدن آن با فضای غیرآکادمیک و دعواهای سیاسی و دعوای بین سنتیها و مدرنها و روشنفکران و حوزویان بوده است.
در ابتدا رشته فلسفه دین شرایط امروز را نداشت و این حجم از استاد و ... را نداشتیم و دوران بسیار سختی را داشتیم، اما توانستیم ادامه دهیم. بنابراین پنجره ورود من زبان دین بود که وارد فلسفه دین شدم، اما در دوره فوق لیسانس با کتب دیگر آشنا شدم و بعد وارد تدریس شدم. از اولین دوره دانشگاه تهران که دانشجوی فلسفه دین گرفت بنده بودم و تا امروز هم در خدمت دانشجویان هستم. بخش فلسفه دین را مدیریت میکردم و موفق شدم برنامه دکتری آن را نیز تنظیم کنم که به تصویب وزارت علوم رسید و این برنامه را اجرایی کردم.
چیزی که بنده میتوانم در این مجال در مقام معلمی بگویم این است؛ کسی که میخواهد وارد فلسفه دین شود باید منطقی وارد شود. نکته دیگر اینکه به هیچ وجه کسانی که جامعیت معقولیت و منقول را ندارند نباید وارد فلسفه دین شوند چون این یک رشته تخصصی است و ادبیات و ادب خاص خود را دارد و بنده ادعا نمیکنم فیلسوف دین هستم اما از روزی که وارد دانشگاه تهران شدم روشی را برگزیدم. اولا چهار درس را همواره مطرح کردهام که عبارت از زبان دین، مسئله شر، علم و دین و نهایتا معنای زندگی بوده که تدریس کردهام.
از سال 80 تا 90 بیشتر بحثهای اگزیستانسیال فلسفه دین را داشتم و وقتی در مقام معلمی هستیم، باید این روش را دنبال کنیم. من درس زبان دین و مسئله شر را بر محور متن تدریس میکنم؛ مثلا کتابی در باب زبان دین مشخص میکنیم و این متن باید ویژگیهایی داشته باشد یعنی جامع باشد و باید با بحث تناسب داشته باشد. انتخاب متن نیز کار دقیق و مهمی است و سعی میکنم آن متن را در دو یا سه جلسه مرور کنم که دانشجویان آشنا شوند و بعد میگویم که مطالب متن را داشته باشند و در مورد زبان دین نیز این طور است که درس نامهای باید وجود داشته باشد. سپس بین دانشجویان حق انتخاب میگذارم و هرکسی یک بخش را انتخاب میکند و بعد ارائه میکند و دو جلسه درگیر ارائه دانشجویان هستیم و بنده به عنوان سوالکننده، نقش مربی را دارم و فضای گفتوگو در کلاس شکل میگیرد.
از طریق تکنولوژی آموزشی و استفاده از پاورپوینت پیش میرویم و یک فضای گفتوگویی درمیگیرد و بنده نیز اگر نیاز به مقایسه و نقدی باشد در میان میگذارم. این روش بر خلاف روش سخنرانی و برخلاف روش تکگویی، بسیار روش مناسبی است و در دوره دکتری که این روش را داشتم موجب شد گفتوگو و نقادی صورت گیرد و دانشجویان از طریق متون اصلی با اصطلاحات آشنا شوند. اینها تجربیات من در مقام آموزش بود که موجب میشود دانشجو ارائه دهد و سوال و گفتوگو ایجاد شود و یک فضای نسبتا زنده و شادابی به وجود آید و الان که آموزش مجازی شده نیز شرایط همین طور است و استاد باید متن را انتخاب کند و تسلط بیشتری بر متن داشته باشد و بتواند مقایسه کند.
در حوزه پژوهش نیز نیاز به کارهای تطبیقی داریم و مباحثی که مورد نیاز است از جمله در حوزه مسائل شر است که باید مباحثی را دنبال کنیم. همچنین در حوزه شر محض یا اگزیستانسیالیسم، کار اندکی انجام دادهایم و باید تلاش بیشتری صورت گیرد و ما یک درسنامه علم و دین مناسب، با توجه به معارف شیعی و اسلامی و حکمت متعالیه نیاز داریم و فضا برای این کار باز است و فلسفه دین رشته جذابی است و یک رشته بهروزی محسوب میشود و ویژگی آن این است که میتواند فضای گفتوگو را در کشور ما ایجاد کند و باید تلاش کنیم این مباحث را از مباحث سیاسی و ایدئولوژیک جدا کنیم و سعی کنیم مباحث تخحصی باشد. اگر قرار باشد مباحث غیرتخصصی باشد این رشته نیز جذاب نمیشود. هر کسی که وارد میشود باید علاقهمند باشد و کار پژوهشی انجام دهد و هرچه در این نقطه اجتهاد داشته باشیم و بحثها را با فرهنگ عمیق ایرانی و اسلامی درآمیزیم، برای خود و نسل بعدی مفیدتر خواهد بود.
انتهای پیام