وضعیت رشته فلسفه دین در اسلونی و هلند چگونه است؟
کد خبر: 3974625
تاریخ انتشار : ۰۹ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۱:۵۴

وضعیت رشته فلسفه دین در اسلونی و هلند چگونه است؟

یک دانشجوی دکتری فلسفه دین که در کشورهای اسلونی و هلند به صورت همزمان در حال تحصیل در این رشته است، به ارائه توضیحاتی در زمینه کم‌وکیف آموزش و پژوهش در زمینه رشته فلسفه دین در محیط آکادمیک این دو کشور پرداخت.

به گزارش ایکنا؛ نهمین همایش بین‌المللی «فلسفه دین معاصر» امروز، ۹ خردادماه با سخنرانی جمعی از پژوهشگران و اندیشوران به صورت مجازی برگزار شد. در ادامه متن سخنان جواد طاهری، دانشجوی دکتری فلسفه دین را می‌خوانید؛

من در دو دانشگاه مشغول به تحصیل در مقطع دکتری یک رشته هستم. دانشگاه اول من در اسلونی و دومی در هلند است. در مورد تجربه خود در دانشگاه اسلونی باید بگویم ما چهار مرکز داریم که می‌توانید فلسفه دین را در آنها دنبال کنید؛ یکی دانشگاه الهیات است که رویکردها در آن الهیاتی است و در برخی شرایط باید به بحث‌های الهیاتی محدود شد و گفتمان غالب نیز مسیحیت کاتولیک است. یک دانشگاه دیگر داریم که تحلیلی و فلسفی بحث می‌کنند که به معنای ویتگنشتاینی است. یک مرکز دیگر پژوهشی است که دانشجو نمی‌گیرد و کارهای پژوهشی انجام می‌دهد و یک همایش نیز در آنجا برگزار کردیم که اساتید ایرانی نیز شرکت داشتند و بحث خوبی مطرح شد. یک دانشکده فلسفه نیز هست که با رویکردهای جدید مطرح می‌شود و ربطی هم به نهادهای دینی ندارد و حالت سکولار است و می‌توانید فلسفه دین را داشته باشید ولی الزامی نیست و می‌توانید متدین نباشید، اما فلسفه دین را نیز داشته باشید.

حتی می‌توانید تلفیقی از روش تحلیلی و قاره‌ای داشته باشید و فلاسفه‌ای که آنجا هستند از جمله آقای ژیژک است. نظام آموزشی فلسفه دین در اسلونی مشابه نظام آموزشی ایران است که باید درس‌هایی را در یک سال اول تحصیل بخوانید و در کلاس‌ها شرکت کنید و بعد امتحان دهید و نیمه دوم تحصیل پایان‌نامه است. البته در اسلونی و هلند آزمون جامع وجود ندارد و در اسلونی اصراری هم نیست که جبران شود، اما در هلند سعی دارند در ضمن پژوهش، آن را جبران کنند و اطلاعات عمومی فرد را وارسی کنند.

اما بحث اصلی بنده در مورد هلند است که وقتی وارد آنجا شدم، یک مقدار احساس جدید بودن داشتم؛ یعنی با اسلونی و ایران که تحصیل کردم، متفاوت بود و حسی که به من دست داد، این بود که متفاوت است. وقتی که خواستیم پروپزال را بنویسیم، طرحی داشتم و دنبال استاد مربوطه رفتم و مطرح کردم. او یک توافق اولیه داد و این را با یک استاد راهنمای دیگر مطرح کرد و اینها روی این مسئله گفت‌وگو کردند و بعد دوباره با من صحبت کردند و اطلاعات من را چک کردند و من مجدد رفتم و برخی منابع را خواندم و پروپزال را به‌روز کردم و این پروسه چند بار ادامه یافت و خود پروپزال تا به مرحله نهایی رسید، یک مدتی طول کشید که مرحله مهمی است.

ما کار را آغاز کردیم و در ضمنِ تحصیل نیز این طور است که مقالات کوتاه باید ارائه شود و موضوعات کوچک باید مورد بررسی قرار بگیرد. این مقاله که ارائه می‌شود، از سوی استاد راهنما نیز خوانده می‌شود و پس از اصلاحات، کار نگارش این مقاله به اتمام می‌رسد و سپس دوباره مقاله جدید آغاز می‌شود و این روند ادامه پیدا می‌کند و پس از مدتی یک فصل از پایان‌نامه تشکیل می‌شود. این طور نیست که فصل را بنویسید و یا کل پایان‌نامه را بنویسید و تحویل استاد راهنما بدهید که او نیز چند نظر بدهد و دانشجو نیز اصلاح کند و دفاع شود و اینجا به هیچ وجه این طور نیست.

این کارها که صورت می‌گیرد، گزارش‌های شش‌ماهه نیز باید نوشته شود که این نگارش مانند این است که می‌خواهید یک مقاله علمی - پژوهشی تالیف کنید و در آنجا می‌فهمید که کمبودی داشتید یا خیر و یک پروسه رسمی و بروکراتیک و انسانی است و هم استاد به شما کمک می‌کند و هم نظام آموزشی که شما ایرادات خود را اصلاح کنید. همچنین به دانشجو تدریس می‌د‌‌هند و شما که دانشجوی دکتری هستید، یکسری موضوعات را باید تدریس کنید که آن نیز وقت‌گیر است و باید مطالعه کنید و خیلی از اشکالات را نیز به دانشجو یادآوری می‌کند و می‌تواند پروژه دانشجو را غنی‌تر کند.

در هلند، بحث‌های فلسفه دین روی مباحث نسل قبل و همچنین رویکردهای علمی جدید استوار است؛ مثلاً در فلسفه دین باید ابتدا جایگاه فلسفه را روشن کنید یا باید جایگاه دین را روشن کنید و علوم جدید خیلی کمک می‌کنند و برخی اوقات رویکرد سنتی را به چالش می‌کشند و باید به اینها آگاه بود و اگر تعریفی ارائه می‌شود باید گفت جایگاه این تعریف چیست و برای آن دلیل آورد. در فلسفه دین هلند، روش‌شناسی‌های مختلفی را نیز می‌توانید باهم تلفیق کنید و به شما توصیه می‌کنند چه کاری باید انجام شود. گاهی اوقات یک روش نیز جواب نمی‌دهد و یک مسئله مهم نیز این است که روش تاریخی اینجا خیلی مهم است؛ یعنی وقتی که بحث می‌کنید از اینکه فلسفه دین چیست و یا در مورد یک فیلسوف مطالعه می‌کنید، این طور نیست که بررسی کنید و ببینید نظریات او چه بوده است و همان را ملاک فهم او بگیرید، بلکه شما باید ببینید آن فیلسوف در چه بستری رشد کرده است و باید ببینید چه عواملی موجب شده این نظرا را بدهد.

مثلاً اگر بخواهید بگویید نظر علامه طباطبایی در مورد خدا چیست، کافی نیست که بدایه و نهایه را بخوانید، بلکه باید ببینید چرا علامه بحث اعتباریات را مطرح کرده و این مسئله چطور با متافیزیک ارتباط می‌گیرد و اینها به‌هم ارتباط دارند و یا دوره‌هایی که علامه داشته نیز بسیار مهم است و باید دید در دوره تبریز چه مباحثی را داشتند و در دوره نجف کدام مباحث را داشتند. وقتی از عقلانیت تعریفی ارائه می‌کنید، باید تعاریف جدید را نیز مدنظر داشته باشید که سنت چه نسبتی با عقلانیت دارد و عقلانیت آن چیزی است که می‌خواهیم به منطق جدید آن را محدود کنیم یا عقلانیت چیزهای دیگری نیز هست و سنت نیز در آن تأثیرگذار است که عقل را چطور تعریف کنیم.

انتهای پیام
captcha