به گزارش ایکنا، همایش «عالم ذر و عوالم پیش از دنیا»، امروز 10 خردادماه به همت موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران به صورت مجازی برگزار شد. علی افضلی، استاد مؤسسه پژوهشی حکمت وفلسفه ایران، در این همایش با موضوع ««هستی و چیستیِ «عالم ذرّ» از دیدگاه قرآن و حدیث»» به ایراد سخن پرداخت که متن آن را میخوانید؛
روایات عالم ذر با بیانات مختلف در مجموعههای روایی ما پراکنده است و یکی از مهمترین کارها این است که این قطعات پراکنده را طوری کنار هم بگذاریم که یک تصویر کامل از عالم ذر ارائه شود و هدف من نیز همین بوده است. به رویداهایی که در عالم ذر به وقعو پیوسته است، میپردازم که 40 رویداد است. ما در این بحث مستندات قرآنی و روایی این رویدادها را ذکر نمیکنیم و کسانی که به دنبال مستندات هستند، باید به کتاب و یا مقاله بنده مراجعه کنند و در اینجا به صورت مختصر مطالب را تبیین میکنم.
در ابتدا باید بگویم عالم ذر عالمی است که پیش از تولد دنیایی از مادر در آنجا بودیم و این طور نیست که آغاز هستی ما از نطفه و جنین بوده باشد، بلکه ما قبلا نیز عوالمی را داشتهایم. به همین دلیل عالم ذر یک عالم نیست، بلکه مراحل اصلی و فرعی متعددی دارد و به همین خاطر نیز کتابی را تحت عنوان عوالم ذر نوشتهام. این عوالم دو مشخصه کلی دارد؛ یعنی عوالم پیش از دنیا که این دو خصیصه را داشته باشند ذر است؛ یکی تقدم روح بر بدن است. فلاسفه ما میگویند روح انسان نمیتواند قبل از بدن وجود داشته باشد. اما وقتی صدها روایت در این زمینه وجود دارد چطور میشود این نظر فلاسفه را قبول کرد؟ روایت میگوید فرد فرد انسانها وجود داشتهاند و به تعداد آدمهایی که در دنیا متولد میشوند، روحشان پیشتر خلق شده است. بنابراین اولین مشخصه عالم ذر تقدم روح بر بدن است. برخیها اینجا آمدهاند و گفتهاند تقدم زمانی هست یا زمانی نیست که وارد این بحث نمیشوم. تقدم یعنی هر انسانی وجود داشته، اما هنوز از مادر متولد نشده بود. البته مهم نیست اسمش را چه چیزی میگذارند، بلکه مهم این است که بدن ما نبود، اما روح ما به صورت فردی بود.
مشخصه دوم اینکه، در آن عوالم خداوند یکسری معرفتها به ما عرضه کرده است که در راس آن معرفت به ربوبیت خود و حجتهای معصومش است. معرفت ما در دنیا در مورد خدا از طریق آیات و نشانهها است. اما در عالم ذر واسطهای نبوده و ما بودیم و لقاءالله و رویهالله و بین ما و خدا واسطهای نبوده و به تعبیر روایات خداوند خودش را به ما نشان داده است. البته با چشم قلب دیدهایم و بعد که این معرفتها عطا شد، خدا از ما پیمان گرفته و امتحاناتی را از ما به عمل آورد که آیا ربویت خدا را قبول میکنیم یا خیر. این دو مشخصه اصلی عالم ذر است؛ بنابراین هر عالمی که این دو خصیصه را داشته باشد، از آن به عالم ذر تعبیر میکنیم.
رخدادها نیز به دو بخش تقسیم میشود؛ قبل و بعد از خلق عالم ماده. در مورد رخدادهای قبل از خلق عالم ماده باید گفت این همان چیزی است که به آن عالم ارواح میگویند و از حیث اسمگذاری اختلاف نظر است که آیا این را عالم ذر بنامیم یا ننامیم. روایات ما عالم ذر را به معنای عام به کار بردهاند و آنکه مهم است اینکه عالم ارواح آن دو مشخصه را داشته است؛ یعنی روح قبل از بدن بوده و معرفتها را کسب کرده است و از او پیمان گرفته شده است.
اما باید به رخدادهای عالم ارواح اشاره کنم؛ خداوند ارواح را از ماده خلق نکرد. برخیها به دلیلی ابا دارند که بگویند مجرد است اما چه مجرد یا غیرمجرد، اما روح عاقله و یا نفس ناطقه ما از ماده آفریده نشده است و این چیز را مجرد میگوییم. رخداد دوم معرفت شهودی خدا است که خدا خود را بیواسطه به ما نمایانده است و همان چیزی است که از آن به لقاءالله تعبیر میکنیم که در عالم ذر و قیامت اتفاق میافتد، به خصوص در بهشت و در مورد مومنین. معصوم فرمود انسانها خدا را قبل از قیامت نیز دیدهاند. خدا این معرفت شهودی را در وجود ما تثبیت کرده است؛ یعنی به خدا معرفت یافتیم و خدا این معرفت را در وجود ما نهادینه کرده، اما صحنه عالم ذر را از یاد ما برده است، اما آن معرفت در وجود ما هست که اسمش را فطرت توحیدی میگذاریم که در یک جمله، معرفتی است که در عوالم پیشین به خدا یافتهایم که با نهاد ما آمیخته شده و با این معرفت وجودی از مادر متولد میشویم که نامش فطرت توحیدی است. بنابراین فطرت توحیدی یعنی معرفت یقینی به وجود خداوند.
سپس وقتی خدا حجت را بر ما تمام کرده پیمان ربوبیت گرفته است و میگوید حال آیا شما قبول دارید عبد من باشید؟ همه پاسخ مثبت دادند. پس از اینکه خدا خود را به ما نمایاند معصومین و انبیا را خداوند به صورت بیواسطه به ما معرفی کرده است، به این معنا که اینها حجتهای من هستند و در بین همه انسانها این معصومین بودند که در قبول ربوبیت خدا بر همه سبقت گرفتند. از رسول خدا سوال شد که چه شد که افضل انبیا شدید؟ حضرت فرمودند چون من اولین کسی بودم که در قبول ربوبیت خدا بلی گفتم و قبول کردم.
این معرفی معصومین حتی به انبیای دیگر نیز انجام شده است و آنها نیز وظیفه داشتند مطیع آنها باشند و آنها را حجت خدا بدانند و در این قضیه برخی از انبیا زودتر و با اخلاص بیشتری قبول کردند و در روایات داریم که اولیالعزم بودن انبیا نیز بر این اساس بوده؛ چون آنها زودتر ولایت چهارده معصوم را قبول کردهاند. بنابراین رتبهبندی انبیا نیز بر این اساس بوده است. اما نکته مهم این است که اینکه خدای متعال خود و معصومین را به انسانها نشان دهد، تعریف خدا است و اختیار انسان نیست و چون بسیار واضح بوده است، جای انکار نداشته است و قبول کردن اینکه خالق و نبی و معصومی هست، در اختیار آنها است و همه گفتند بلی، اما روایات میگویند همه ظاهراً گفتند بلی، اما برخی قلباً زیر بار ربوبیت خدا نرفتند. شیطان هم قبول داشت که خدا هست و با خدا مکالمه میکرد و شیطان به وجود معاد و ... باور داشت اما به این دلیل کافر شد که قلبا زیر بار اطاعت از خدا نرفت.
پس مشاهده بیواسطه خدا یک حرف است. اینکه من خدا را رب خود بدانم بحث دیگری است و در بخش اول همه گفتند بلی، اما در قسمت دوم این طور نیست. به همین خاطر است در روایت دارد که از همانجا یک عدهای کافر شدند و تقسیم به مومن و کافر از آن دنیا شروع شده است. آنها که اطاعت از معصومین را پذیرفتهاند هم میشوند مومن.
بنابراین برخی به لسان اقرار گردند و در قلب انکار کردند. خداوند در عالم ارواح یکبار خودش را به ما نشان نداده و برای اتمام حجت بیشتر این کار تکرار شده است، اما از جایی به بعد خلقت خدا با عالم ماده آغاز میشود. خلق عالم ماده با خلق موجودی است که به آن آب میگویند، اما مراد این آب نیست، بلکه مادةالمواد همه موجودات مادی است. اما نکته اساسی در عالم ذر این است که خداوند به ذره ذره این عالم ماده عقل و حیات و شعور و آگاهی عطا کرده است. وقتی موجودی صاحب عقل شد تکلیف پیدا میکند و سپس باید امتحان شود و به همین خاطر از مشخصههای مهم عالم ذر این است که تمام ذرات مادی عالم مورد امتحان ربوبیت و ولایت قرار گرفتند. اگر موفق شدند طینت علیینی دارند و در غیر این صورت طینت سجینی دارند. سپس هر موجود مادی که آفریده است از یکی از این دو طینت است.
انتهای پیام