به گزارش ایکنا، همایش «عالم ذر و عوالم پیش از دنیا»، امروز 10 خردادماه به همت موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران به صورت مجازی برگزار شد. حجتالاسلام اکبر اقوامکرباسی، استادیار پژوهشکده فلسفه و کلام پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در این همایش با موضوع «مواجهه متکلّمان مدرسه کلامی حِلّه با آموزۀ «عالم ذرّ»» به ایراد سخن پرداخت که متن آن را میخوانید؛
چیزی که بناست بنده بدان اشاره کنم، بررسی مواجهه متکلّمان مدرسه کلامی حِلّه با آموزۀ «عالم ذرّ» است. مراد از دوران میانه از زمان خواجه طوسی تا زمان ظهور ملاصدرا است و برای این بحث در چند قالب مطلب را پیش میبرم؛ بخش نخست از بحث ناظر به معرفی تاریخی این دوره است، بخش دوم مواجهه جریانها و عالمان ما در این دوره زمانی با موضوع عالم ذر است و بخش سوم نیز تحلیلی است که از عملکرد این عالمان ارائه میکنم. بخش اول را برخی از همکاران سالها قبل تبیین کردهاند و مطالب بنده محصول کار تیمی در این قضیه است. بخش دوم را میتوان از منابعی که در اختیار داریم استخراج کنیم و آورده مباحث من بخش سوم است. اگر بخواهم در مورد مدرسه کلامی حله سخن بگویم و مطرح کنم در چه دورهای از تاریخ پا به عرصه وجود گذاشت، باید به چند نکته پیشینی اشاره کنم و ببینم پیش از آن، چه مدارس فکری و کلامی وجود داشته است.
آیه 172 سوره اعراف به آیه ذر معروف است و این آیه دقیقاً میگوید بین خدا و انسانها یک عهدی برگزار شده است و در یک عالم و موطنی پیش از دنیا بوده است و مفادش این طور است که خدا همه انسانها را جمع کرده و مورد خطاب قرار داده و از آنها به وحدانیت خود عهد گرفته است. این موضوع در روایات نیز در شیعه و اهل سنت مورد توجه بوده است. به نحوی که در خلال روایات امامیه و ... مطالب مختلفی در این زمینه داریم.
خداوند در آن عالم معهود، اولا اولاد آدم را مورد خطاب قرار داده است و این اولاد که به صورت ذر بودند، ندای الهی را شنیدند و پس از پاسخ به آن ندا دوباره به صلب آدم برگشتند و آن طور که روایات میگوید اینکه تمام بنی آدم به این ندا بلی گفتند و یا برخی از آنها نیز نفاق داشتند مختلف است و همه در منابع وحیانی وجود دارد. به دنبال طرح چنین موضوعی در منابع روایی و در قرآن، مفسرین و محدثین ما ذیل این بحث مطالبی داشتهاند و نظریات مختلفی را مطرح کردهاند و عالم ذر را تبیین میکنند. متکلمین ادوار مختلفی با قبول و یا عدم قبول این بحث دستاوردهایی را با نام خود به نمایش درآوردهاند و این دستاوردها تطور تاریخی نیز دارند و میتوانیم اینها را در تاریخ دنبال کنیم.
گروهی که نصگرا هستند، آیه را حمل بر ظاهر کردند و بر حقیقت مادی عالم تأکید داشتند که خدا از همه پس از خلقت آدم پیمان گرفته و گفته اعلام کنید من رَب شما هستم و این انسانها نیز به خطاب الهی جواب مثبت دادهاند و دوباره به صلب آدم برگشتهاند. برخی دیگر نظر دیگری را دادهاند و این را قبول نکردهاند و عالم ذر را انکار کرده و گفتهاند روایات و آیه از باب مجاز و ... است. این رویکرد در باب تاویل آیه و روایت ساری بوده و میگفتند خدا از آدمها پیمانی نگرفته و گفتوگویی نیز صورت نگرفته است، بلکه مراد این است که خدا با اعطای نعمتهای بیشمار توقع داشته انسان در برابر این همه نعمت و لطفی که به او داده است، انسانها متنعم باشند و در برابر او تعظیم کنند و انسان نیز طبق ذات خود به این خطاب لبیک گفته است.
در بسیاری از تفاسیر و رویکردها، این را میتوانیم دنبال کنیم و برخی نیز نظریه دیگری را داشتهاند که اصلاً عالم ذر را قبول کردهاند و میگویند ذراتی از صلب آدم خارج شده و خدا اینها را به صورت انسان به آدم ارائه کرده است، اما این که خداوند این انسانها را مورد خطاب قرار داده باشد و آنها نیز جواب را بلی گفته باشند را منکر هستند و میگویند همه حمل بر تمثیل میشود و اینها قبول دارند، اما تمثیل را به کار میبرند.
برخی نیز تأکید داشتند مراد از انسانهایی که خدا با آنها صحبت کرده انسانهای مادی نیستند، بلکه اصل نوعی آنها است که به صورت مجرد در محضر الهی حاضر هستند و کلام الهی را میشنوند و به ندای الست، بلی میگویند و در این دیدگاه، خطابی صورت گرفته، اما نه با یک انسان مادی بلکه متناسب با عالم عقول. این نظریهها بسته به چگونگی پذیرش عالم ذر است و اختلافهایی دارند، اما چیزی که موجب تعجب است یک رویکرد مبنی بر سکوت برخی از متکلمین امامیه در دوران میانه است که از جمله علامه حلی هستند.
این متفکرین، نسبت به این قضیه سکوت کردهاند، به نحوی که اگر در آثار این بزرگمردان عرصه کلام رجوع کنیم، اصلا نظریهپردازی حول این موضوع نیست. اما برای رسیدن به پاسخ علت سکوت این متکلمین دوره میانه، باید متکلمین در مدرسه حله را تحلیل کرد. این اتفاق جالب است که وقتی به آثار شیخ طوسی و علامه حلی مراجعه میکنیم، سکوت در مقابل عالم ذر را میبینیم و این سوال مطرح میشود که چرا چنین شده است؟ اگر مقایسهای داشته باشیم میبینیم که طرح مباحث عالم ذر توسط جریانهای نصگرا بر پایه یک موضوع و سامانه معرفتشناختی است.
بین متکلمین و فلاسفه در دوره میانه یک ارتباطی وجود دارد و تقابلی که پیشتر بین فلسفه و کلام در مدرسه بغداد و یا کوفه بود، امروز در حله به تعامل رسیده است و متکلمین معرفت را اکتسابی میدانند. وقتی به مدرسه حله میرسیم، میبینیم پارادایم فکری آنها به سمت فلسفیشدن میرسد و این گرایش، خود به خود نیازی را برای متلکم در مورد پرداختن به عوالم پیشین ایجاد نمیکند و همین امر است که این متکلمین را به سکوت واداشته است.
انتهای پیام